کمک به رقبا
يكي از كشاورزان منطقه اي، هميشه در مسابقهها، جايزه بهترين غله را به دست ميآورد و به عنوان كشاورز نمونه شناخته شده بود. رقبا و همكارانش، علاقهمند شدند راز موفقيتش را بدانند. به همين دليل، او را زير نظر گرفتند و مراقب كارهايش بودند. پس از مدتي جستجو، سرانجام با نكته عجيب و جالبي روبرو شدند. اين كشاورز پس از هر نوبت كِشت، بهترين بذرهايش را به همسايگانش ميداد و آنان را از اين نظر تأمين ميكرد. بنابراين، همسايگان او ميبايست برنده مسابقهها ميشدند نه خود او!
كنجكاويشان بيشتر شد و كوشش علاقهمندان به كشف اين موضوع كه با تعجب و تحير نيز آميخته شده بود، به جايي نرسيد. سرانجام، تصميم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از اين راز عجيب بردارند.
كشاورز هوشيار و دانا، در پاسخ به پرسش همكارانش گفت: «چون جريان باد، ذرات باروركننده غلات را از يك مزرعه به مزرعه ديگر ميبرد، من بهترين بذرهايم را به همسايگان ميدادم تا باد، ذرات باروركننده نامرغوب را از مزرعههاي آنان به زمين من نياورد و كيفيت محصولهاي مرا خراب نكند!»
همين تشخيص درست و صحيح كشاورز، توفيق كاميابي در مسابقههاي بهترين غله را برايش به ارمغان ميآورد.
گاهي اوقات لازم است با كمك به رقبا و ارتقاء كيفيت و سطح آنها، كاري كنيم كه از تأثيرات منفي آنها در امان باشيم.
گروه 99
پادشاهي كه بر يك كشور بزرگ حكومت مي كرد، باز هم از زندگي خود راضي نبود؛اما خود نيز علت را نمي دانست.
روزي پادشاه در كاخ امپراتوري قدم مي زد. هنگامي كه از آشپزخانه عبور مي كرد، صداي ترانه اي را شنيد.
به دنبال صدا، پادشاه متوجه يك آشپز شد كه روي صورتش برق سعادت و شادي ديده مي شد.
پادشاه بسيار تعجب كرد و از آشپز پرسيد: ‘چرا اينقدر شاد هستي؟’
آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط يك آشپز هستم، اما تلاش مي كنم تا همسر و بچه ام را شاد كنم.
ما خانه اي حصيري تهيه كرده ايم و به اندازه كافي خوراك و پوشاك داريم.
بدين سبب من راضي و خوشحال هستم.
پس از شنيدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزير در اين مورد صحبت كرد.
نخست وزير به پادشاه گفت : ‘قربان، اين آشپز هنوز عضو گروه 99 نيست!
اگر او به اين گروه نپيوندد، نشانگر آن است كه مرد خوشبيني است.
پادشاه با تعجب پرسيد: گروه 99 چيست؟
نخست وزير جواب داد: ‘اگر مي خواهيد بدانيد كه گروه 99 چيست،
بايد اين كار را انجام دهيد: يك كيسه با 99 سكه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذاريد.
به زودي خواهيد فهميد كه گروه 99 چيست!
پادشاه بر اساس حرف هاي نخست وزير فرمان داد يك كيسه با 99 سكه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند.
آشپز پس از انجام كارها به خانه باز گشت و در مقابل در كيسه را ديد. با تعجب كيسه را به اتاق برد و باز كرد.
با ديدن سكه هاي طلايي ابتدا متعجب شد و سپس از شادي آشفته و شوريده گشت.
آشپز سكه هاي طلايي را روي ميز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سكه؟
آشپز فكر كرد اشتباهي رخ داده است. بارها طلاها را شمرد؛ ولي واقعاً 99 سكه بود!
او تعجب كرد كه چرا تنها 99 سكه است و 100 سكه نيست!
فكر كرد كه يك سكه ديگر كجاست و شروع به جستجوي سكه صدم كرد. اتاق ها و حتي حياط را زير و رو كرد؛اما خسته و كوفته و نااميد به اين كار خاتمه داد!
آشپز بسيار دل شكسته شد و تصميم گرفت از فردا بسيار تلاش كند تا يك سكه طلايي ديگر بدست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به يكصد سكه طلا برساند.
تا ديروقت كار كرد. به همين دليل صبح روز بعد ديرتر از خواب بيدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد كرد
كه چرا وي را بيدار نكرده اند! آشپز ديگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمي خواند؛
او فقط تا حد توان كار مي كرد.
پادشاه نمي دانست كه چرا اين كيسه چنين بلايي برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزير پرسيد.
نخست وزير جواب داد: ‘قربان، حالا اين آشپز رسماً به عضويت گروه 99 درآمد!
اعضاي گروه 99 چنين افرادي هستند: آنان زياد دارند اما ... راضي نيستند
خوشبختي ما در سه جمله است :
تجربه از ديروز، استفاده از امروز، اميد به فردا
ولي حيف كه ما با سه جمله ديگر زندگي مان را تباه مي كنيم :
حسرت ديروز، اتلاف امروز، ترس از فردا.
عجيبترين مرگهاي تاريخ

ادامه مطلب...
داستان پدري روستايي و پسرش
روزي ، يك پدر روستايي با پسر پانزده ساله اش وارد يك مركز تجاري ميشوند.
پسر متوّجه دو ديوار براق نقرهاي رنگ ميشود كه بشكل كشويي از هم جدا
شدند و دو باره بهم چسبيدند، از پدر ميپرسد، اين چيست ؟ پدر كه تا بحال
در عمرش آسانسور نديده ميگويد پسرم، من تا كنون چنين چيزي نديدم، و
نميدانم .
در همين موقع آنها زني بسيار چاق را ميبينند كه با صندلي چرخدارش به آن
ديوار نقرهاي نزديك شد و با انگشتش چيزي را روي ديوار فشار داد، و ديوار
براق از هم جدا شد ، و آن زن خود را بزحمت وارد اطاقكي كرد، ديوار بسته
شد، پدر و پسر ، هر دو چشمشان بشماره هائي بر بالاي آسانسور افتاد كه از
يك شروع و بتدريج تا سي رفت، هر دو خيلي متعجب تماشا ميكردند كه
ناگهان ، ديدند شمارهها بطور معكوس و بسرعت كم شدند تا رسيد به يك، در
اين وقت ديوار نقرهاي باز شد، و آنها حيرت زده ديدند، دختر ۲۴ ساله مو
طلايي بسيار زيبا و ظريف ، با طنازي از آن اطاقك خارج شد.
پدر در حالي كه نميتوانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگي، به پسرش
گفت : پسرم ، زود برو مادرت را بيار اينجا!!!
عجیب ترین انسان های دنیا
با وجود فيلم هاي بسياري كه از ابرقهرماناني مثل مرد عنكبوتي يا هالك ساخته شده، به ديدن افرادي كه قابليت هاي خاصي دارند عادت كرده ايم (البته در فيلم ها). اما افرادي كه واقعاً خصوصيات خارق العاده اي دارند در زندگي عادي هم وجود دارند. در زير ليستي از جالب ترين آنها را مشاهده مي كنيد.
مغز شگفت انگيز (دانيل تامت)
دانيل پال تامت يك دانشمند انگليسي مبتلا به اوتيسم است كه به سادگي محاسبات رياضي را انجام مي دهد، حافظه ي توالي خارق العاده اي دارد به صورت طبيعي هر زباني را ياد مي گيرد. او با بيماري صرع مادر زادي به دنيا آمده است. ديدن شماره ها به صورت يك رنگ يا احساس خاص از علائم شناخته شده ي اين بيماري است اما جزئيات و ويژگي تصاوير ذهني او منحصر به فرد است. او مي گويد كه تك تك اعداد تا 10000در مغز او داراي شكل و حس خاص خود هستند و او همچنين مي تواند نتيجه ي محاسبات رياضي را به صورت يك منظره ببيند؛ علاوه بر اين اومي تواند احساس كند كه يك عدد، اول است يا مركب. او مي گويد تصوير ذهني كه از عدد 289 دارد بسيار زشت است ، عدد 333 بسيار جذاب است و عدد پي زيباست. او از اين تصاوير ذهني با آبرنگ نقاشي مي كند.
او ركورد دار حفظ كردن و شمردن عدد پي تا 22514 رقم است كه در كمي بيش از 5 ساعت انجام داده است. او علاوه بر اين به چندين زبان صحبت مي كند از جمله، انگليسي، فرانسه، فنلاندي، آلماني، اسپانيايي، ليتوانيايي، رومانيايي، استوني، ايسلندي، ولزي و اسپرانتو. او شخصاً به زبان استوني علاقه مند است چون مصوت هاي بسياري دارد. تامت در حال اختراع يك زبان جديد به نام مانتي است. او هر زباني را به سرعت ياد مي گيرد براي مثال زبان ايسلندي را ظرف يك هفته ياد گرفت و در تلويزيون به اين زبان صحبت كرد.
ادامه مطلب...
عجيب ترين قوانين جهان
1- جويدن آدامس در سنگاپور ممنوع است.
2- تقلب كردن در مدارس بنگلادش غير قانوني است و افراد بالاي ۱۵ براي تقلب به زندان فرستاده مي شوند.
3- مشاهده فيلم هاي كاراته اي تا سال ۷۹ در عراق ممنوع بود.
4- در ايسلند زماني داشتن سگ خانگي ممنوع بود.
5- در آريزوناي آمريكا، كشتن و شكار شتر ممنوع است.
ادامه مطلب...
شگفت انگيزترين عكسهاي راديولوژي جهان
گاهي به برخي از شگفت انگيزترين عكس هاي راديولوژي افرادي كه از درد ناشي از ميخ، سوزن يا حتي بطري در بدن شان رنج مي بردند.عكس راديولوژي كه قيچي جراحي 17 سانتي متري را در شكم پت اسكينر 69 ساله در 20 آوريل سال 2004 در سيدني استراليا نشان مي دهد. خانم اسكينر در ماه مي سال 2001 در بيمارستان سنت جورج سيدني تحت عمل جراحي قرار گرفت اما پس از عمل هنوز از درد شديد شكم رنج مي برد و 18 ماه بعد با اصرار وي براي گرفتن عكس راديولوژي، پزشكان از وجود قيچي در شكم وي آگاه شدند.
ادامه مطلب...
بي ارزشترين واحدهاي پول جهان به روايت تصوير
زيمبابوه (بزرگترين اسكناس برابر با 10 ميليون دلار زيمبابوه)
هر ده ميليون دلار زيمبابوه برابر با حدود 4 دلار آمريكا
ادامه مطلب...
آخرين نقشه بين المللي ايران پيش از جدا شدن سرزمينهاي تاريخي آن ، انتشارات تامسون (1814)
با توجه به تهديد هاي مرزي موجود عليه تماميت ارضي ايران بد نيست به اين نكته اشاره كنيم كه سرزمين كنوني ايران، تنها سي درصد از ناحيهاي وسيع است كه در تاريخ با نامهاي « ايرانزمين»،«ايرانبزرگ » يا «ايرانشهر» و در جغرافيا با نام «فلات ايران» شناخته مي شود. ترفند ها و دسيسه هاي بيگانگان و سستي پادشاهان بي كفايت گذشته بخش هاي زيادي ازاين سرزمين كهن را در طول فاصله كوتاه 196 ساله از ايران بزرگ جدا نمود كه مروري بر چگونگي هر يك از اين جدايي ها به رغم تلخي بسيار براي ميهن گرايان ايراني جهت الزام جديت و حساسيت ما دست كم براي حفظ سرزمين هاي باقيمانده موجود بسيار آموزنده خواهد بود..
گستره سرزمينهاي جدا شده از ايران در قراردادهاي تركمانچاي،گلستان،آخال،پار يس و... به قرار زير است:
سرزمين هاي جدا شده قفقاز بر اساس قرارداد هاي گلستان و تركمانچاي با روسيه(1813 و 1828 م .)
ادامه مطلب...
داستان طنز زيبا كه نشان از كمال هوشمندي و ابتكار و خلاقيت و نبوغ هموطنان ايراني بخصوص در مورد استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي دارد،
سه نفر آمريكايي و سه نفر ايراني با همديگر براي شركت در يك كنفرانس مي رفتند. در ايستگاه قطار سه آمريكايي هر كدام يك بليط خريدند، اما در كمال تعجب ديدند كه ايراني ها سه نفرشان يك بليط خريده اند. يكي از آمريكايي ها گفت: چطور است كه شما سه نفري با يك بليط مسافرت مي كنيد؟ يكي از ايراني ها گفت: صبر كن تا نشانت بدهيم.
همه سوار قطار شدند. آمريكايي ها روي صندلي هاي تعيين شده نشستند، اما ايراني ها سه نفري رفتند توي يك توالت و در را روي خودشان قفل كردند. بعد، مامور كنترل قطار آمد و بليط ها را كنترل كرد. در توالت را زد و گفت: بليط، لطفا! در توالت باز شد و از لاي در يك بليط آمد بيرون، مامور قطار آن بليط را نگاه كرد و به راهش ادامه داد. آمريكايي ها كه اين را ديدند، به اين نتيجه رسيدند كه چقدر ابتكار هوشمندانه اي بوده است.
بعد از كنفرانس آمريكايي ها تصميم گرفتند در بازگشت همان كار ايراني ها را انجام دهند تا از اين طريق مقداري پول هم براي خودشان پس انداز كنند. وقتي به ايستگاه رسيدند، سه نفر آمريكايي يك بليط خريدند، اما در كمال تعجب ديدند كه آن سه ايراني هيچ بليطي نخريدند. يكي از آمريكايي ها پرسيد: چطور مي خواهيد بدون بليط سفر كنيد؟ يكي از ايراني ها گفت: صبر كن تا نشانت بدهم.
سه آمريكايي و سه ايراني سوار قطار شدند، سه آمريكايي رفتند توي يك توالت و سه ايراني هم رفتند توي توالت بغلي آمريكايي ها و قطار حركت كرد. چند لحظه بعد از حركت قطار يكي از ايراني ها از توالت بيرون آمد و رفت جلوي توالت آمريكايي ها و گفت: بليط، لطفا
حیوانات عجیب الخلقه كمیاب
لاك پشت ماتا ماتا
این لاك پشت ابتدا در داخل شهر در كنار رودخانه ها و نهرهایی كه دارای آب تازه با جریان ملایم هستند دیده شده است. بدن غول پیكر همراه با لاك نرم این حیوان میتواند در طول به رشد 6 فوت (حدود 2 متر) و در وزن به بیشتر از 100 پوند (حدود 50 كیلوگرم) برسد.
ماتاماتا در كنار نهرهایی با آبهای تیره و آرام، بركه های راكد، مرداب ها، باتلاق ها در قسمتهای شمالی بولیوی، شرق پرو، اكوادور، شرق كلمبیا، ونزوئلا، گینه، و بخشهای شمالی و مركزی برزیل زندگی میكند. ماتاماتا از انواع حیوانات آبزی به شمار میآید، اما ترجیح میدهد در آبهای كم عمق زندگی كند تا راحت بتواند برای نفس كشیدن به سطح آب بیاید.
ادامه مطلب...
در جاده رامهرمز به سمت رود زرد و در مسير خيجه و ماماتين بعد از روستاي گنبد لران، كوهي آتشين وجود دارد كه از گذشتههاي دور تا كنون شبانه روز ميسوخته است، مردم محلي به اين كوه «تشكوه» ميگويند.
تشكوه در شرق شهرستان رامهرمز در فاصله ۶ كيلومتري روستاي ماماتين در جاده رامهرمز ــ ابوالفارس واقع شده است. به گفته كارشناسان زمين شناسي دليل شعله ور شدن آتش كوه گوگرد موجود در زمين و متصاعد شدن گاز طبيعي از عمق زمين به سطح است. گازهاي هيدركربوري از لايههاي مختلف زمين عبور ميكنند و از هر درز و شكافي در سطح زمين به بيرون شعله ور ميشوند به طوري كه در شب نور سوختن اين گاز بيشتر ديده ميشود.
ادامه مطلب...