از همــــــــــه جـــــــــــا
علمی - آموزشی

جالب و خواندنی از ترکیب اعداد و حروف

 

اگر A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z برابر باشد با 

1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10, 11, 12, 13, 14, 15, 16, 17, 18, 19, 20, 21, 22, 23, 24, 25,26

 

آیا برای خوشبختی و موفقییت تنها تلاش سخت كافیست؟   تلاش سخت (Hard work)

 

H+A+R+D+W+O+ R+K

8+1+18+4+23+ 15+18+11= 98%

 

آیا دانش صد در صد ما را به موفقییت می رساند؟  دانش (Knowledge)

 

K+N+O+W+L+E+ D+G+E

11+14+15+23+ 12+5+4+7+ 5=96%

عشق چگونه؟   عشق (Love)

L+O+V+E

12+15+22+5=54%

 

خیلی از ما فکر می کردیم اینها مهمترین باشند مگه نه؟  پس چه چیز 100% را می سازد؟؟؟  پول (Money)

 

M+O+N+E+Y

13+15+14+5+25= 72%

 

رهبری (Leadership)

L+E+A+D+E+R+ S+H+I+P

12+5+1+4+5+18+ 19+9+16=89%

 

اینها كافی نیستند پس برای رسیدن به اوج چه باید كرد؟   نگرش (Attitude)

 

1+20+20+9+20+ 21+4+5=100%

 

آری اگر نگرشمان را به زندگی، گروه و کارمان عوض کنیم زندگی 100% خواهد شد. 

نگرش همه چیز را عوض می کند، نگاهت را تغییربده چشمهایت را دوباره بشوی همه چیز عوض می شود...

نگارش در تاريخ یک شنبه 18 دی 1390برچسب:سير تحول,خودرو,پليس, توسط سروش منتظری

سير تحول خودروهاي پليس طي 70 سال اخير

از دهه 1320 كه خودروهاي آلماني، انگليسي و آمريكايي به خدمت شهرباني كل كشور درآمدند تا امروز كه از بنز، پژو و زانتيا براي كارهاي مربوطه استفاده مي‌شود. شايد كمتر كسي به نوع خودروها و تجهيزات به كار رفته در آنها توجه كرده باشد ولي آنچه مسلم است اينكه صرف‌نظر از قدمت طولاني استفاده از خودرو در اين بخش تنها ظرف چند سال اخير شاهد ارتقاي تجهيزات در اين خودروها بوده‌ايم به عبارت ديگر خودروهاي پليس شايد بيش از 60 سال جز به چراغ‌هاي گردان، بي‌سيم و بلندگو به چيز ديگري مجهز نبوده‌اند اما امروز به سيستم‌هايي نظير دوربين‌هاي خودكار، دستگاه‌هاي GPS، لوازم تشخيص مصرف نوشابه‌هاي الكلي توسط رانندگان، امكانات ماهواره اي، رايانه‌اي و ... تجهيز شده‌اند. در ادامه به سير تحول اين خودروها اشاره مي‌كنيم.

دهه 1320

 مدلي از بنز قديمي، حدود 67 سال پيش يعني در سال 1940 ميلادي ساخته و براي به كارگيري در شهرباني روانه تهران شد. در آن روزگار هنوز خودروهاي پليس به چرا‌غ‌هاي گردان، بي‌سيم و بلندگو مجهز نشده بودند.


ادامه مطلب...

جوان ترين استاد دانشگاه جهان

آليا صبور(Alia Sabur)دختر ايراني جوان ترين استاد دانشگاه در جهان ميباشد،نام او در تاريخ ۱۹ فوريه ۲۰۰۸ركوردهاي جهاني گينس نوشته شد و پس از ۲۹۱ سال ركورد آقاي كولين مك‌لورين(Colin Maclaurin)زاده فوريه ۱۶۹۸ركورددار پيشين را شكست.

 

 

او در تاريخ سوم اسفند ۱۳۶۷ خورشيدي برابر ۲۲ فوريه ۱۹۸۹، در شهر نيويورك زاده شد.

اين دختر ايراني تبار بطور تمام وقت در دانشگاه نيويورك تدريس مي‌كند و به عنوان يك نابغه نام خود را در رديف جوان‌ ترين استاد دانشگاه هاي معتبر جهان در كتاب ركوردهاي گينس ثبت نموده است . ركوردار قبلي جوان‌ترين پروفسور دانشگاه هاي جهان متعلق به يك فيزيكدان اسكاتلندي بنام كولين مك لورين(Colin Maclaurin) كه شاگرد اسحاق نيوتن بود و در سال ۱۷۱۷ ميلادي (۲۹۱ سال پيش) در سن ۱۹ سال و ۷ ماهگي اين رتبه علمي را كسب كرده بود .آليا صبور"در هشت ماهگي خواندن را آغاز كرد و از كلاس چهارم ابتدايي به كالج رفت تا در سطح كارشناسي رياضيات كاربردي بخواند .

 
وي در سن ۱۰ سالگي در دانشگاه استوني بروك ثبت نام كرد و در ۱۱ سالگي با گرايش به موسيقي به عنوان عضو اركستر سمفوني "راك لند" به اجراي قره ني پرداخت . آليا چهارده ساله بود كه مدرك ليسانس خود را از دانشگاه نيويورك گرفت و دانشجوي دوره كارشناسي ارشد و دكتري دانشگاه دركسل ، نيويورك شد . او در ۱۸ سالگي مدرك دكتراي خود را از دپارتمان تكنولوژي پيشرفته فوزيون در دانشگاه كانكوك سئول(Konkuk University) دريافت كرد و جوان ترين فردي بود كه وارد دوره فلوشيپ پس از دكتري شد ، او نشانگرهاي سلولي خاصي را بر اساس تكنولوژي نانولوله ها ابداع كرد كه در تحقيقات پزشكي كاربرد زيادي دارد.

فقط سه روز مانده بود نوزده ساله شود كه براي تدريس در دانشگاه كنكوك ، سئول ، كره جنوبي پذيرفته شد . وي تا ماه قبل در دانشگاه دروس فيزيك دانشگاه كنكوك تدريس مي‌كرد و در حال حاضر ، رياضي و فيزيك را در دانشگاه جنوبي ايالت نيواورلند تدريس مي‌كند . او يكي از دلايل ترك دانشگاه سئول را مشكل سخن گفتن به زبان كره‌اي بيان كرده است.

مسیر ستاره ای در آسمان آبشار یوسمیت -کالیفرنیا

 

http://www.talab.ir/upload/53/0.784417001313219899_taknaz_ir.jpg

در این تصویر مسیر ستاره ای ایجاد شده با دوربینی که رو به آسمان گرقته شده را میبینید. در واقع یه علت چرخش زمین ستاره ها مسیرهایی دایره ای شکلی ایجاد نموده اند. این صحنه در آبشار یوسمیت واقع در پارک ملی یوسمیت در ایالت کالیفرنیا شکار شده است. روشنی واضح در زمینه عکس ممکن است شما را یه فکر روز هنگام بیندازد... اما این عکس در شب و در نور ماه کامل گرفته شده است.
این عکس حاصل کار بر روی
۵۰۰ عکس از عکاسان مختلف که در طی چند ساعت گرفته شده اند می باشد.

کبوتری که تنها شانس زندگی را فدای تماشای طبیعت کرد

 

یک عکاس خوش ذوق به نام پل منسفیلد موفق شد در پارکی در لندن از لحظات بلعیده شدن یک کبوتر توسط پلیکان و تنها شانس فرار آن تصاویر شگفت انگیزی تهیه کند. در این صحنه دیدنی، یک پلیکان حریص یک کبوتر بیچاره را با نوک بزرگ خود شکار کرده و شروع به بلعیدن می کند. ناگهان کبوتر برای چند ثانیه فرصت فرار پیدا می کند اما به سادگی داخل نوک پلیکان می نشیند و از مناظر اطراف لذت می برد. به این ترتیب تنها شانس فرار خود را از دست می دهد و خورده می شود.

نگارش در تاريخ چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:مرغ ,پنگوئن نما,چینی,کشاورز,مرغ مجنون,مامبل,ژیانگسو,شرق چین,, توسط سروش منتظری

مرغ پنگوئن نما

http://www.hipersian.com/uploads/admin/87edfb1855.jpghttp://www.up.iranblog.com/images/oeryldn3eioynu6sqjo9.jpg

 

 

یک کشاورز چینی خبر داد که در مزرعه خود مرغی دارد که فکر می کند پنگوئن است و به همین علت همانند پنگوئنها به صورت قائم راه می رود.
نام این مرغ مجنون مامبل است که در یک مرزعه واقع در ژیانگسو در شرق چین زندگی می کند.
مامبل نام پنگوئن قهرمان کارتون خوش قدم است. این پنگوئن به خاطر ویژگی خاصی که در حرکت دادن پاهایش داشت توانست با انجام حرکات ویژه ای با انسانها ارتباط برقرار کند.
 

 

نگارش در تاريخ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:کمک,به رقبا,مسابقه‌ها,جايزه,غله,بذر, توسط سروش منتظری

کمک به رقبا

يكي از كشاورزان منطقه اي، هميشه در مسابقه‌ها، جايزه بهترين غله را به ‌دست مي‌آورد و به ‌عنوان كشاورز نمونه شناخته شده بود. رقبا و همكارانش، علاقه‌مند شدند راز موفقيتش را بدانند. به همين دليل، او را زير نظر گرفتند و مراقب كارهايش بودند. پس از مدتي جستجو، سرانجام با نكته‌ عجيب و جالبي روبرو شدند. اين كشاورز پس از هر نوبت كِشت، بهترين بذرهايش را به همسايگانش مي‌داد و آنان را از اين نظر تأمين مي‌كرد. بنابراين، همسايگان او مي‌بايست برنده‌ مسابقه‌ها مي‌شدند نه خود او!

كنجكاويشان بيش‌تر شد و كوشش علاقه‌مندان به كشف اين موضوع كه با تعجب و تحير نيز آميخته شده بود، به جايي نرسيد. سرانجام، تصميم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از اين راز عجيب بردارند.

كشاورز هوشيار و دانا، در پاسخ به پرسش همكارانش گفت: «چون جريان باد، ذرات باروركننده غلات را از يك مزرعه به مزرعه‌ ديگر مي‌برد، من بهترين بذرهايم را به همسايگان مي‌دادم تا باد، ذرات باروركننده نامرغوب را از مزرعه‌هاي آنان به زمين من نياورد و كيفيت محصول‌هاي مرا خراب نكند!»

همين تشخيص درست و صحيح كشاورز، توفيق كاميابي در مسابقه‌هاي بهترين غله را برايش به ارمغان مي‌آورد.

گاهي اوقات لازم است با كمك به رقبا و ارتقاء كيفيت و سطح آنها، كاري كنيم كه از تأثيرات منفي آنها در امان باشيم.

نگارش در تاريخ پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:گروه 99, توسط سروش منتظری

گروه 99

پادشاهي كه بر يك كشور بزرگ حكومت مي كرد، باز هم از زندگي خود راضي نبود؛اما خود نيز علت را نمي دانست.

روزي پادشاه در كاخ امپراتوري قدم مي زد. هنگامي كه از آشپزخانه عبور مي كرد، صداي ترانه اي را شنيد.

به دنبال صدا، پادشاه متوجه يك آشپز شد كه روي صورتش برق سعادت و شادي ديده مي شد.
پادشاه بسيار تعجب كرد و از آشپز پرسيد: ‘چرا اينقدر شاد هستي؟’

آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط يك آشپز هستم، اما تلاش مي كنم تا همسر و بچه ام را شاد كنم.
ما خانه اي حصيري تهيه كرده ايم و به اندازه كافي خوراك و پوشاك داريم.
بدين سبب من راضي و خوشحال هستم.

پس از شنيدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزير در اين مورد صحبت كرد.
نخست وزير به پادشاه گفت : ‘قربان، اين آشپز هنوز عضو گروه 99 نيست!

اگر او به اين گروه نپيوندد، نشانگر آن است كه مرد خوشبيني است.
پادشاه با تعجب پرسيد: گروه 99 چيست؟

نخست وزير جواب داد: ‘اگر مي خواهيد بدانيد كه گروه 99 چيست،
بايد اين كار را انجام دهيد: يك كيسه با 99 سكه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذاريد.
به زودي خواهيد فهميد كه گروه 99 چيست!
پادشاه بر اساس حرف هاي نخست وزير فرمان داد يك كيسه با 99 سكه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند.

آشپز پس از انجام كارها به خانه باز گشت و در مقابل در كيسه را ديد. با تعجب كيسه را به اتاق برد و باز كرد.

با ديدن سكه هاي طلايي ابتدا متعجب شد و سپس از شادي آشفته و شوريده گشت.
آشپز سكه هاي طلايي را روي ميز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سكه؟

آشپز فكر كرد اشتباهي رخ داده است. بارها طلاها را شمرد؛ ولي واقعاً 99 سكه بود!

او تعجب كرد كه چرا تنها 99 سكه است و 100 سكه نيست!

فكر كرد كه يك سكه ديگر كجاست و شروع به جستجوي سكه صدم كرد. اتاق ها و حتي حياط را زير و رو كرد؛اما خسته و كوفته و نااميد به اين كار خاتمه داد!

آشپز بسيار دل شكسته شد و تصميم گرفت از فردا بسيار تلاش كند تا يك سكه طلايي ديگر بدست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به يكصد سكه طلا برساند.

تا ديروقت كار كرد. به همين دليل صبح روز بعد ديرتر از خواب بيدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد كرد
كه چرا وي را بيدار نكرده اند! آشپز ديگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمي خواند؛
او فقط تا حد توان كار مي كرد.
پادشاه نمي دانست كه چرا اين كيسه چنين بلايي برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزير پرسيد.

نخست وزير جواب داد: ‘قربان، حالا اين آشپز رسماً به عضويت گروه 99 درآمد!
اعضاي گروه 99 چنين افرادي هستند: آنان زياد دارند اما ... راضي نيستند

خوشبختي ما در سه جمله است :
تجربه از ديروز، استفاده از امروز، اميد به فردا
ولي حيف كه ما با سه جمله ديگر زندگي مان را تباه مي كنيم :
حسرت ديروز، اتلاف امروز، ترس از فردا.

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1

Instagram